۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ :: ۲۰ مهٔ ۲۰۲۵ :: ۲۳ ذیقعدهٔ ۱۴۴۶
گوی خبر- صدای چسب، کارتنهایی که باز میشوند و کتابهایی که در قفسه غرفهها چیده میشوند. همهچیز مثل همیشه دیر به راه میافتد. روز اول نمایشگاه خبری از کتاب نیست. بخش مهمی از غرفهها بازگشایی نشدهاند و ناشران خارجی هم بخش عمدهای از کتابهایشان از گمرک ترخیص نشده است. روز دوم تقریباً همه چیز بازگشایی میشود.
کتابها در قفسهها چیده شده و همه منتظر مردم هستند. آمار بازدید و فروش روز دوم بهتر از روز اول است، اما هنوز اتفاقی که باید نیفتاده. روز سوم نمایشگاه، یعنی جمعه ۱۹ اردیبهشت، آمار بازدیدها افزایش چشمگیری پیدا میکند و با حضور چهرهها در غرفهها، میزان بازدید بالا میرود. این میزان از بازدید روی فروش هم اثر میگذارد و بنا بر گفته ابراهیم حیدری، میزان فروش در این سه روز به حدود ۱۲۷ میلیارد تومان میرسد.
بازدید زیاد، فروش کم
این یعنی کمتر از یکچهارم کل فروش نمایشگاه در سه روز آغازین آن کسب شده است. خب آن همه جمعیت و صفهای شکلگرفته، چرا با فروش کتاب نسبتی ندارد؟ چرا به میزانی که مخاطب آمده، فروش نداریم؟ با این حال، هنوز قضاوت زود است؛ تا تب نمایشگاه گرم شود، زمان میبرد. پس از پایان این سه روز، هفته جدید با روز چهارم نمایشگاه آغاز به کار میکند. مخاطب تا روز چهارشنبه در یک حد معمول است، اما باز هم حضور مخاطب در نمایشگاه، فروش آنچنانی ندارد.
پنجشنبه، جمعه و شنبه (آخرین روز نمایشگاه) رکورد بازدید شکسته میشود. بر اساس آمار منتشرشده از طرف مسئولان نمایشگاه کتاب، ۶ میلیون نفر در ۱۱ روز برگزاری نمایشگاه کتاب به مصلی میآیند، ولی آمار فروش نمایشگاه رقمی را ثبت میکند که به نسبت جمعیت حضور پیدا کرده، چندان هم قابل توجه نیست؛ اما چرا؟ داستان یک محاسبه ساده نیاز دارد که آن را با یک مثال برایتان شرح میدهیم؛ فرض کنید که شما هم یکی از همین ۶ میلیون نفری هستید که به نمایشگاه آمدهاید و یک کتاب ۱۴۲ هزارتومانی میخرید. کتابی که خریدید، دوسوم میانگین قیمت کتاب در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ است (بر اساس آمارهای خانه کتاب).
اگر در نظر بگیریم که تمام این شش میلیون نفر هم، نه به اندازه میانگین قیمت کتاب، بلکه به اندازه دوسوم آن کتاب بخرند، آمار فروش نمایشگاه به حدود ۸۵۲ میلیارد تومان میرسد (اگر بخواهیم این رقم را بر اساس میانگین قیمت کتاب در نظر بگیریم، میزان فروش نمایشگاه به حدود ۱۰۰۰ و ۲۹۰ میلیارد تومان میرسد). با این حال، بر اساس آخرین آمار نمایشگاه کتاب در روز آخر، تنها ۲۹۱ میلیارد تومان فروش حضوری تا حدود جمعه ۲۶ اردیبهشت ماه ثبت میشود و مجموع فروش حضوری و مجازی تا همین بازه زمانی (مجازی تا ظهر روز بیستوهفتم) به حدود ۶۵۶ میلیارد و ۷۲۲ میلیون تومان میرسد. این یعنی تقریباً یکچهارم از حاضران در نمایشگاه کتاب (بر اساس میزان میانگین قیمت کتاب) هیچ کتابی در نمایشگاه نخریدند. اگر خریدهای روز آخر را هم محاسبه کنیم (به طوری فرضی و حداکثری)، باز هم نزدیک به نیمی از حاضران در نمایشگاه کتاب هیچ کتابی نخریدند.
دلیل اول این موضوع، قیمت کتاب است. کتاب گران شده و در محاسبه درصد افزایش مجموع خریدها نسبت به سال قبل، این موضوع را نباید فراموش کنیم. دلیل دوم هم نبود کتاب جدید است. چند کتاب در نمایشگاه امسال معرفی شد، بسیاری از نشرها با همان کتابهای قدیم آمدند و چیز جدیدی برای ارائه نداشتند. برخی از آنهایی هم که کتاب جدید داشتند، تلاش چندانی برای تبلیغات کتابشان و رونمایی از آن نکردند. مجموعه این دلایل باعث شد تمایل به خرید کتاب جدید در مردم کم شود و اگر به درهای خروجی نمایشگاه نگاهی میانداختیم، هر خانواده (به طور میانگین ۳ نفره) نهایتاً با یک یا دو جلد کتاب از نمایشگاه بیرون میآمد که همین موضوع هم باعث آمار بد فروش حضوری و البته آمار متوسط فروش حضوری و مجازی در نمایشگاه کتاب شد.
با برنامهها، بیبرنامهها و یک حاشیه
البته همه نشرها همین قدر بیبرنامه هم پا به نمایشگاه کتاب نگذاشتند. نشرهایی همچون سوره مهر، امیرکبیر، نگاه، افق، چشمه و البته خوارزمی با برنامه وارد نمایشگاه شدند. سوره مهر روی کتابهای جدید تمرکز کرد، اما خیلی روی رونمایی از آنها مانور نداد. چشمه هم توانست در رونماییها خوب وارد شود و هم در فروش خوب عمل کند. هرمس، سخن و بیدگل هم از نشرهای کمسروصدایی بودند که سعی داشتند عملکرد خوبی از خودشان نشان دهند، با این حال، به جز مخاطبان خودشان نتوانستند جامعه هدفشان را گسترش دهند. افق و امیرکبیر هم در حد معمول خود ظاهر شدند و مخاطبان معمولی خود را به دست آوردند.
با تمام این تفاسیر، خوارزمی عجیب و غریبترین وضعیت را در نمایشگاه کتاب داشت. نشر نگاه هم سعی کرد با آوردن چند مهمان و شاعر با خوارزمی از همان روز اول متفاوتترین غرفه را از آن خود کند و با یک کلاکت و مانور دادن روی سریال اقتباسی نماوا از رمان سووشون، تمام تمرکزش را روی این کتاب گذاشت. خوارزمی در یک کار متفاوت، برای رمان سووشون جشن امضا گرفت و روی پوستر مراسم مربوطه دقیقاً همین عبارت را درج کرد: «جشن امضای رمان سووشون». با این حال، ماجرای جشن امضا در نمایشگاه کتاب به امضای کارتپستالهایی کنار کتاب و انداختن تصویر میلاد کیمرام و بهنوش طباطبایی روی بستهبندی کتاب محدود میشود. جنجالی که نماوا و خوارزمی به راه انداختند باعث شد سووشون تبدیل به جدیترین حاشیه نمایشگاه کتاب سیوششم شود.
از کیفیت کتاب چه خبر؟
اگر نشرهای اصلی ارگانی و غیر ارگانی را کنار بگذاریم، با نشرهای حاشیهای مواجه میشویم که یا کتابساز بودند یا انبوهساز کتاب! برخی از نشرهای ارگانی کیفیت مطلوبی را در نمایشگاه ارائه ندادند و مخاطبان را دست خالی از غرفهها بیرون میراندند یا اصلاً کتاب قابل خریدی نداشتند. از طرفی کیفیت تولید برخی از کتابهای مذهبی نشرهای حاشیهای هم به قدری پایین بود که به نظر میرسد تنها برخی از غرفهها را اشغال کردهاند و از مخاطب قطع شدهاند. از طرفی، کتابسازهایی که با جعل ترجمه یا با سرهمبندی ناشر شدهاند، سعی کردند مخاطبان را به سمت خود بکشند، هرچند چندان موفق نبودند و غرفههایشان تقریباً خالی بود.
مهمانها سیاسی و غیرسیاسی
آنچه درباره نمایشگاه امسال به چشم آمد، حضور چهرهها در مصلی بود. تقریباً هر روز خبر از حضور یک سلبریتی در نمایشگاه کتاب منتشر میشد و این اتفاق مخاطب را به سمت خود کشاند. تقریباً نیمی از اعضای هیئت دولت به نمایشگاه کتاب آمدند. رئیسجمهور هم آمد، اما نکته مهم نمایشگاه عدم حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه امسال بود. آخرین باری که نمایشگاه کتاب نیامدند، سال ۱۳۹۵ و دولت اول روحانی بود.
نمایشگاه برای چه کسانی است؟
نمایشگاه کتاب در چند سال اخیر با آنکه چندان وضعیت مطلوبی را نداشته، اما از زمان کرونا به بعد رفتهرفته رو به بهبود است. البته اگر گرانی کتاب، کیفیت بد برخی از کتابها، عدم حضور نویسندگان مطرح و... اجازه بدهند این وضعیت بهبود پیدا کند. با این حال، هنوز یک سوال وجود دارد؛ آیا نمایشگاه کتاب توانسته به جز مخاطبان اصلی خود و کتابدوستان، قشر جدیدی هم به خود اضافه کند؟ وضعیت فروش به ما یک نه قاطع میگوید و همین موضوع است که اوضاع نشر را در سالهای آتی سخت میکند. حوزه نشر به صورت جهانی در حال تغییر بوده و نوع و شکل و شیوه نوشتنها در حال تغییر است. اگر بازار نشر بخواهد به صورت سنتی اداره شود و به صورت سنتی برای آن بازاریابی صورت بگیرد، قطعاً اوضاع در سالهای آتی دیگر رو به بهبود نخواهد بود.