طعنه سنگین یک روزنامه اصولگرا به سعید جلیلی

کد خبر: 
۸۳۳۷

طعنه سنگین یک روزنامه اصولگرا به سعید جلیلی

مذاکره غیر از ایده به اجرای قوی هم نیاز دارد، مذاکره‌کننده‌ها هم باید بدانند میز مذاکره کلاس تاریخ و فلسفه نیست.

 

گوی خبر-سردبیر روزنامه فرهیختگان در سرمقاله امروز خود در این روزنامه نوشت:ایران و سه کشور اروپایی قرار است به‌زودی در ژنو با یکدیگر مذاکره که نه گفت‌و‌گو کنند، به این معنا که فعلاً قرار نیست درباره به توافق رسیدن یا نرسیدن بر سر موضوع مشخصی حرف زده شود، بلکه فعلاً قرار است فقط حرف‌زده شود تا دیدگاه‌ها به هم نزدیک‌تر شود، چنین جلسه‌ای در فضای سیاسی و اجتماعی چگونه می‌تواند فهم شود؟

لفظ مذاکره در تاریخ سیاسی دو دهه اخیر، بار معنایی مشخصی داشته است و در برابر آن عموماً دو رفتار غیرمعقول صورت گرفته است؛ یک جریان نام مذاکره را کلاً تابو کرده‌اند و نگاهی آلرژیک به هر نوع مذاکره‌ای فارغ از محتوای آن دارند و یک جریان دیگر که شاه‌کلید همه چیز را مذاکره می‌دانند و نسبت به آن اعتیاد پیدا کرده‌اند.

در مقابل این دو جریان نگاهی وجود دارد که اولاً مذاکره را فی‌نفسه تابو نمی‌داند، ثانیاً مذاکره را ذاتاً دارای موضوعیت نمی‌داند؛ بلکه شأن طریقی‌ات به آن می‌دهد و به‌مثابه یک روش به آن نگاه می‌کند.

ناظر به دو نگاه نخست تاکنون چند دوره مذاکره و مواجهه دیپلماتیک بر سر موضوع هسته‌ای در کشور شکل‌گرفته است، نخست در دوره اصلاحات که حسن روحانی به‌عنوان دبیر شورای‌عالی امنیت ملی مسئول پرونده بود و چند دور مذاکره با همین کشور‌های اروپایی انجام شد، مذاکراتی که خود حسن روحانی هدف آن را دورشدن کشور از جنگ می‌داند، دوره‌ای که می‌توان آن را دوران مذاکره برای مذاکره نامید و ایران پس از پایان آنها و بدعهدی طرف مقابل به سمت گسترش فعالیت هسته‌ای رفت.

بعد از حضور نافرجام و نیمه‌تمام علی لاریجانی در شورای‌عالی امنیت ملی مذاکرات هسته‌ای در یک بازه شش‌ساله توسط سعید جلیلی اداره شد، مذاکراتی که آن هم به نتیجه نرسید و از جهت انتفاع شبیه دوره قبل بود. مذاکرات هسته‌ای که با هدف انتفاع صورت می‌گیرد اگر فقط به توافق برای مکان برگزاری دور بعدی مذاکرات منتهی شود یا به کلاس پدیدارشناسی روح هگل و دیرینه‌شناسی مبدّل شود هر چه باشد یک مذاکره موفق نیست.

مذاکراتی که منجر شد به کشاندن سیاست خارجی به سیاست داخلی و تعیین تکلیف انتخابات در سال ۹۲ و سبب شد پرونده مذاکرات ایران به نقطه‌ای بحرانی برود، حالا دولتی بر سر کار بود که دیگر مسئله‌اش یک توافق موفق نبود، بلکه رسماً کارزاری بر سر کار آمد که شعار می‌داد هر توافقی از توافق‌نکردن بهتر است؛ و این‌گونه بود که توافقی ضعیف نه با همه هیئت حاکمه آمریکا، بلکه با حزب دموکرات آن هم شاخه جان کری‌اش! شکل گرفت که عمرش در حدود ۲ سال بود و به موزه عبرت رفت، توافقی که بعد از ۹ سال حالا دو طرف معتقدند چیزی از آن باقی نیست.

این تجربه فشرده تاریخی نشان می‌دهد فارغ از اینکه چه کسی و چگونه مذاکره کرده است، ما در سه سطح ایده، سیاست‌گذاری و اجرا در سال‌های اخیر به‌گونه‌ای رفتار کرده‌ایم که از مذاکراتمان بوی انفعال به مشام می‌رسد نه ایده‌ها و اجرا‌هایی که از آن انتفاع داشته باشیم.

حال در آستانه شروع یک دور گفت‌وگوی محدود که می‌تواند آغازگر دوره‌ای جدید از مذاکرات باشد مرور چند نکته تکراری ضروری است. 

۱. مذاکره نه تابو است نه هدف، ایران در سال‌های اخیر نشان داده است در سیاست بسیار عملگراست و هر جا لازم باشد برای منافع ملی مذاکره می‌کند و هر جا هم لازم باشد مذاکره را تعطیل می‌کند. 

۲. ایده‌های مذاکره برای مذاکره یا هر توافقی بهتر از توافق‌نکردن است به نفع انفعال و ضد انتفاع هستند، تجربه نشان داده است اگر از مذاکره اهدافی واقعی و انتفاعی نداشته باشیم به دام انفعال می‌افتیم. 

۳. مذاکره غیر از ایده به اجرای قوی هم نیاز دارد، مذاکره‌کننده‌ها هم باید بدانند میز مذاکره کلاس تاریخ و فلسفه نیست و هم در حدی حرفه‌ای باشند که حداقل فرق لغو و تعلیق تحریم را متوجه شوند. 

۴. شرایط داخلی در انتفاعی یا انفعالی شدن وضعیت مذاکرات مؤثر است، اینکه جریانی دو ماه قبل از آمدن ترامپ به کاخ‌سفید رو به قبله دراز بکشد و بگوید راهی جز گفت‌و‌گو نداریم، یعنی همین اول کار نتیجه بازی را ۳ بر صفر به نفع حریف اعلام کرده است. 

۵. از سوی دیگر سیاستگذاران و مجریان دیپلماسی بدانند هرکس در داخل، آنها را نقد می‌کند لزوماً دشمن آنها یا دشمن یک توافق خوب نیست، حداقل جماعت منتقد را در حد یک ابزار چانه‌زنی در میز مذاکرات قبول داشته باشید.

برچسب‌ها: 
گوی خبر

-------------------------------------------------------------

مقاله

یادداشت

گزارش