گوی خبر - بهشت در دستان مادران است. من اینجا هستم اما مادرم با معجزه عشق مرا به خانه ی خدا برد
فاطمه طایی _خبرنگار سمیرم اصفهان _میگویند بهشت زیر پای مادران است اما من میگویم"بهشت در دست مادران است".
از زمانی که دست چپ و راستم را شناختم بیمار بودم و در گذر زمان به دلیل روند رو به رشد بیماریم مرا معلول یا به قول امروزی ها توانخواه صدا کردند. دوستانم هر سال کمتر شدند طوری که دیگر کمتر دوستی سراغم را می گرفت .
اما... اما ؛
مادرم دست و پایم شد،رفیقم شد،شفیقم شد ،سنگصبورم شد، و گاه که دنیا برایم تنگ و تاریک می گشت اجازه می داد تا مثل مرغ سر بریده خودم را به او بکوبم تا خسته شوم و دیگر نایی برای گریه نداشته باشم .
در این سی و اندی سال حتی یک نصف روز از من جدا نشد تا اینکه...
تا اینکه قسمت شد تا غصه ها و بغض هایی که هرگز به خاطر من باز نشده بود را با خود به خانه ی خدا ببرد!
و مسافر سرزمین عشق شد.
روزی که فهمیدم فیش سفر حج برایش خریده اند نمی دانستم خوشحال باشم یا ناراحت ! اما سعی کردم گریه نکنم تا بگذارم بالهایش را برای یکبار هم که شده بدون نگرانی از فردای من تا بی نهایت باز کند.
موقع خداحافظی اشک هایش را پنهان و سفارش هایی پشت سرهم که در مورد من به خواهر و خانواده می کرد.
اما...
اما با دیدن اولین عکس ارسالی از طرف وی میخکوب شدم. باورم نمی شد ...
( او مرا با خود به خانه ی خدا برده بود!)
کتابی که نوشته بودم را در دستش گرفته و با آن برایم عکس انداخته بود.
نمیدانستم از این خلاقیت وشیطنتش بخندم یا گریه کنم!
باورتان نمی شود یک جلد کتاب هم به رئیس کاروانش داده بود و او بعد از خواندن کتاب با من تماس تصویری گرفت و تشویقم کرد!
هر روز برایم عکس می فرستد. تماس می گیرد تا خیالش راحت باشد که من حالم خوب است.
خلاصه اینکه خواستم بگویم بهشت در دستان مادران است. هرکجا که باشند آنجا بهشت می شود و من این داستان را تجربه کرده ام.
من عطر بهشت را با وجود مادرم احساس کردم و برای همین احساس می کنم من خوشبخت ترین دختر روی زمینم.
-------------------------------------------------------------