۲۰ مرداد ۱۴۰۴ :: ۱۱ اوت ۲۰۲۵ :: ۱۸ صفر ۱۴۴۷
گوی خبر- در نخستین گزارش جامع «زیست روزنامهنگاران ایران» که توسط انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران منتشر شده، پرده از واقعیتهای کمتر دیدهشده پشت میزهای تحریریه برداشته شده است؛ واقعیتهایی که از شکاف عمیق میان آرمانهای حرفهای و معیشت روزنامهنگاران سخن میگوید.
این سند حاصل پیمایش دقیق ۱۶۵ روزنامهنگار از ۲۹ رسانه در پاییز ۱۴۰۳ است و تصویری آماری و مستند از وضعیت دستمزد، امنیت شغلی، بیمه، رضایت حرفهای و شرایط زندگی آنان ترسیم میکند. دادهها نشان میدهد که بسیاری از روزنامهنگاران با درآمدی کمتر از خط فقر شهری و در غیاب امنیت شغلی و پوشش بیمهای کامل، هر روز با فشار اقتصادی، فرسودگی و ناامنی حرفهای دستوپنجه نرم میکنند. این گزارش نشان میدهد که بسیاری از روزنامهنگاران دچار اضطراب، افسردگی و فرسودگی شدهاند. این بخش شاید از همه دردناکتر باشد، چون نشان میدهد که حرفهای که باید با شور و آگاهی همراه باشد، به منبع رنج بدل شده.
این گزارش، بحرانهای پنهان در تحریریهها را آشکار میکند و آنها شکاف میان درآمد و هزینههای زندگی، نبود بیمه تکمیلی، فقدان شایستهسالاری، و مشارکت اندک در تصمیمگیریهای رسانهای هستند. این عوامل نهتنها به فرسودگی شغلی و مهاجرت درونحرفهای منجر میشوند، بلکه کیفیت تولید خبری را نیز تهدید میکنند.
این سند برای نخستینبار تصویری دادهمحور از وضعیت روزنامهنگاران ارائه داده و با استفاده از روشهای آماری معتبر مانند آزمون مان–ویتنی، به تحلیل تفاوتها میان رسانههای خصوصی و حاکمیتی پرداخته است.
این گزارش میتواند مبنایی برای گفتوگوهای صنفی، مذاکرات با کارفرمایان و تصمیمگیریهای سیاستگذارانه باشد.
این گزارش با دقتی آماری و روشی علمی، تصویری کمسابقه از وضعیت تحریریهها ارائه میدهد. از سن و جنسیت گرفته تا نوع رسانه، سابقه کاری، وضعیت بیمه، قرارداد، دستمزد، رضایت حرفهای، امنیت شغلی و حتی احساس آزادی در روزنامهنگاری، همه در قالب پرسشنامهای دقیق گردآوری شدهاند. دادهها نشان میدهند:
اکثریت روزنامهنگاران جوان، تحصیلکرده و عمدتاً زن هستند.
بیش از نیمی اجارهنشیناند و سابقه بیمهشان کمتر از سابقه کاریشان است.
یکسوم بدون قرارداد رسمی کار میکنند و اغلب ملزم به حضور ثابت در محل کارند.
دستمزدها در رسانههای خصوصی بهطور معناداری کمتر از رسانههای حاکمیتی و دولتی است.
رضایت از دستمزد، احساس امنیت شغلی و آزادی حرفهای در سطح پایینی قرار دارد.
بسیاری از روزنامهنگاران به ترک حرفه فکر میکنند و احتمال بازگشت به آن را کم میدانند.
قسمتهای تکاندهنده این گزارش، آنهایی هستند که نه فقط آمار میدهند، بلکه عمق رنج و اضطراب روزنامهنگاران را عیان میکنند. بیش از نیمی از روزنامهنگاران اعلام کردهاند که قرارداد رسمی ندارند یا با قراردادهای موقت و بیپشتوانه کار میکنند. این یعنی زیست حرفهایشان بر لبهی تیغ است. هر لحظه ممکن است حذف شوند، بیهیچ توضیح یا حمایت.
بخش قابل توجهی از پاسخدهندگان گفتهاند که درآمدشان حتی کفاف هزینههای اولیه زندگی را نمیدهد. این نه فقط یک بحران اقتصادی، بلکه یک تهدید برای استقلال حرفهای است؛ روزنامهنگاری که نگران اجاره خانهاش است، چطور میتواند قدرت را نقد کند؟
بسیاری گفتهاند که خودسانسوری بخشی از کار روزمرهشان شده. این یعنی آزادی بیان، که جوهرهی روزنامهنگاریست، در عمل به یک آرزو تبدیل شده. این بخشها نه فقط تکاندهندهاند، بلکه هشداردهندهاند. اگر روزنامهنگار نتواند با امنیت، استقلال و آرامش کار کند، جامعه نیز از حقیقت محروم خواهد شد.
نگاهی به دستمزد خبرنگاران
متاسفانه بخش عمدهای از روزنامهنگاران ایران دستمزدی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان دارند که مجموعاً بیش از ۶۵٪ از پاسخدهندگان را شامل میشود. حدود ۱۹٪ از روزنامهنگاران دستمزدی زیر ۱۰ میلیون تومان دریافت میکنند. طبعا این توزیع میتواند بر رضایت شغلی، انگیزه و کیفیت کار روزنامهنگاران تأثیرگذار باشد.
این آمار نشاندهنده وضعیت اسفناک دستمزد روزنامهنگاران در ایران است؛ جایی که بیش از نیمی از فعالان این حوزه با درآمدی کمتر از خط فقر شهری زندگی میکنند. چنین شرایطی نهتنها امنیت مالی آنان را تهدید میکند، بلکه استقلال حرفهای و کیفیت تولیدات رسانهای را نیز به خطر میاندازد. نمودار دایرهای، توزیع دستمزد ماهانه روزنامهنگاران ایران را در پاییز ۱۴۰۳ نشان میدهد و چند نکته کلیدی از آن قابل برداشت است:
۳۷.۷٪ از روزنامهنگاران دستمزدی بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان در ماه دریافت میکنند.
۲۷.۷٪ بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان.
۱۲.۹٪ بین ۵ تا ۱۰ میلیون تومان.
۸.۶٪ بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان.
۶٪ زیر ۵ میلیون تومان.
۲.۹٪ بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان.
۱.۲٪ بالای ۳۰ میلیون تومان.
وضعیت مسکن خبرنگاران
۴۸.۵٪ از روزنامهنگاران پاسخگو اجارهنشین هستند و ۳۶.۸٪ مالک خانه هستند. ۱۴.۷٪ در خانه متعلق به دیگران (مثل والدین) زندگی میکنند.
همچنین برخی پاسخگویان از طریق صندوق اعتباری هنر بیمه شدهاند نه کارفرما. ضمن این که ۵.۷٪ هیچ سابقه بیمهای ندارند. ۴۸.۴٪ کمتر از ۱۰ سال سابقه بیمه دارند. تنها ۱.۳٪ ۲۶ تا ۳۰ سال سابقه بیمه دارند که با توجه به جوان بودن جمعیت تحریریهها طبیعی است.
این آمار نشان میدهد که بخش بزرگی از روزنامهنگاران از نظر معیشتی در شرایط شکنندهای قرار دارند. تقریباً نیمی از آنها اجارهنشیناند و با توجه به نوسان بالای بازار مسکن، این امر فشار اقتصادی مضاعفی بر زندگیشان وارد میکند.
از سوی دیگر، وضعیت بیمه نیز تصویر نگرانکنندهای دارد؛ بیش از نیمی از پاسخگویان یا فاقد سابقه بیمه کافیاند یا اصلاً بیمه ندارند. این یعنی امنیت شغلی و بازنشستگی آنان به شدت در معرض خطر است و نبود پوشش بیمهای کامل، آنها را در برابر بیماریها یا بیکاری ناگهانی بسیار آسیبپذیر میکند.
بررسی دادههای نخستین گزارش جامع «زیست روزنامهنگاران ایران» تصویری روشن، اما نگرانکننده از واقعیت اقتصادی و اجتماعی این حرفه ترسیم میکند. توزیع دستمزدها نشان میدهد که اکثریت مطلق روزنامهنگاران در بازه ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارند و تقریباً یکپنجم آنها حتی کمتر از ۱۰ میلیون تومان دریافت میکنند؛ رقمی که با توجه به شاخص هزینههای زندگی شهری، بهوضوح زیر خط فقر قرار دارد. این وضعیت، نهتنها معیشت روزنامهنگاران را در معرض تهدید دائمی قرار داده، بلکه استقلال حرفهای، کیفیت کار و انگیزه ماندن در این حوزه را به شدت تضعیف کرده است.
از سوی دیگر، دادهها درباره وضعیت مسکن نیز بر عمق مشکلات اقتصادی این قشر مهر تأیید میزند. تقریباً نیمی از روزنامهنگاران اجارهنشین هستند و بیش از ۱۴ درصد در خانه والدین یا بستگان زندگی میکنند. این ارقام، در کنار نوسانات شدید بازار مسکن، به معنای فشار مالی مداوم و وابستگی ناخواسته است. وقتی خبرنگار بخش عمده درآمدش را صرف اجاره یا هزینههای مسکن میکند، توانایی او برای پسانداز، سرمایهگذاری یا حتی برنامهریزی بلندمدت به صفر میرسد.
این شرایط وقتی بحرانیتر میشود که به وضعیت بیمه نیز توجه کنیم؛ بیش از نیمی از روزنامهنگاران یا سابقه بیمه کافی ندارند یا بهطور کامل فاقد پوشش بیمهای هستند.۸۴.۱٪ از روزنامهنگاران تماموقت دارای بیمه کاری هستند و ۱۵.۹٪ از روزنامهنگاران تماموقت فاقد بیمه کاری هستند. این آمار نشان میدهد که اگرچه اکثریت روزنامهنگاران تماموقت از بیمه کاری برخوردارند، همچنان سهم قابلتوجهی (نزدیک به یکششم) بدون این حمایت قانونی کار میکنند. این مسئله، علاوه بر آسیب به امنیت شغلی، میتواند پیامدهای جدی در زمان بیماری یا حوادث کاری داشته باشد. این یعنی در صورت بروز بیماری، حادثه یا بیکاری ناگهانی، امنیت اقتصادی آنها تقریباً فرو میریزد.
ادامه این روند، پیامدهای جدی برای حیات رسانهای کشور خواهد داشت؛ از فرسودگی و مهاجرت نیروهای کارآمد تا کاهش کیفیت و عمق محتوای تولیدی. این وضعیت بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازنگری در سیاستهای پرداخت، حمایت بیمهای و برنامههای مسکن ویژه روزنامهنگاران است تا بتوان امید و انگیزه را به این حرفه بازگرداند.