چشم انداز اقتصاد روسیه در میانه جنگ علیه اوکراین

کد خبر: 
۱۰۵۱۶

چشم انداز اقتصاد روسیه در میانه جنگ علیه اوکراین

يكشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۲۰

گوی خبر-  "وینستون چرچیل" نخست وزیر اسبق بریتانیا در سال ۱۹۳۹ میلادی عبارتی را بیان کرد که از آن زمان تاکنون ناظران مسائل روسیه را مجذوب خود ساخته است. او گفته بود: "روسیه معمایی است که در یک رمز و راز پیچیده شده است، در یک معما".

توصیف "چرچیل" درباره روسیه ناسازگار با وضعیت کنونی آن کشور نیست. علیرغم چندین سال تحریم اقتصادی غرب علیه روسیه، اقتصاد آن کشور علیرغم وجود مشکلات هنوز دچار فروپاشی نشده است. با این وجود، پرسش اساسی این است که این وضعیت تا چه زمانی پایدار خواهد بود؟ توان تاب آوری اقتصاد روسیه تا چه اندازه است؟ آیا روسیه که خود تحت تحریم به سر می‌برد می‌تواند رابطه اقتصادی مثمرثمری با کشوری، چون ایران داشته باشد؟

خبرنگار اقتصاد ۲۴ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها با دکتر "ایکا کورهونن" رئیس موسسه اقتصاد‌های نوظهور فنلاند، "اولگ بوکلمیشف" مدیر مرکز تحقیقات سیاستگذاری اقتصادی در دانشکده اقتصاد دانشگاه دولتی لومونوسوف مسکو و پروفسور "پیتر روتلند" استاد دانشگاه وسلین، کارشناس ملی گرایی، سیاست و اقتصاد روسیه معاصر و نویسنده دو کتاب "سیاست رکود اقتصادی در اتحاد جماهیر شوروی" و "افسانه برنامه ریزی: درس‌هایی از تجربه برنامه‌ریزی شوروی" به گفت‌و‌گو نشست که متن آن از نظر می‌گذرد:
* در ماه‌های نخست پس از آغاز جنگ اوکراین، دولت روسیه توانست تورم را کنترل کند، اما اکنون گزارش‌ها نشان می‌دهند نرخ تورم دوباره افزایش یافته است؟ دلیل آن چیست؟ چرا دولت روسیه دوباره نتوانست افزایش تورم را مهار کند؟ آیا بانک مرکزی در روسیه از استقلال عمل کافی برخوردار است؟ 

ایکا کورهونن: بازار کار روسیه در حال حاضر به شدت فشرده شده است. چهار دلیل را می‌توان برای این موضوع ذکر کرد. نخست آن که افراد زیادی به خدمت سربازی فراخوانده شدند. دوم آن که ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر پس از آغاز جنگ در اوکراین کشور روسیه را ترک کردند. سوم آن که روند مهاجرت مهاجران از آسیای مرکزی به روسیه بسیار کم‌تر از گذشته شده است، و چهارم آن که دولت روسیه خرید کالا‌های نظامی خود را افزایش می‌دهد بدان معنا که بسیاری از شرکت‌ها در تلاش برای جذب افراد واجد شرایط هستند. تمام این موارد منجر به افزایش دستمزد‌ها و قیمت‌ها شده‌اند. بانک مرکزی روسیه استقلال خود را حفظ کرده، با این وجود، زمانی که دولت آن کشور تقاضای خود را به شدت افزایش می‌دهد نرخ بهره تعیین شده از سوی بانک مرکزی تاثیر کم تری خواهد داشت.

اولگ بوکلمیشف: اقتصاد روسیه در این دوره دچار تغییرات ساختاری عمیقی شده است. سهم تولیدات نظامی به طور جدی افزایش یافت و بنابراین، درآمد‌های تازه به دست آمده در کل اقتصاد را نمی‌توان با حجم متناظر عرضه کالا‌ها و خدمات قابل مبادله مطابقت داد. بانک مرکزی روسیه کار خود را انجام می‌دهد، اما هزینه‌های بودجه‌ای که با اهداف نظامی تمدید شده (از جمله با وام‌های یارانه‌ای) در جهت مخالف اقدامات بانک مرکزی قرار دارند. علاوه بر آن، انتقال پول دیگر مانند قبل از جنگ کار نمی‌کند و تنظیم و سنجش صحیح اثرات نرخ کلیدی (نرخی که بانک‌ها با آن از بانک مرکزی وام می‌گیرند) دشوار است. در واقع، بانک مرکزی از حداکثر استقلالی که اصولاً می‌تواند تحت شرایط موجود وجود داشته باشد برخوردار است، هر چند که فشار بر آن نهاد کماکان در حال افزایش است.

پیتر روتلند: آمار‌های رسمی دولت روسیه اشاره می‌کنند که نرخ تورم آن کشور ۹ درصد است، اما بسیاری از گزارش‌ها حکایت از آن دارد که رقم واقعی بسیار بیش‌تر و شاید در حدود ۲۰ درصد باشد. دلیل آن موضوع ساده است. دولت روسیه پول بیش تری را برای جنگ هزینه می‌کند از جمله برای افزایش دستمزد سربازان و کارکنان صنایع دفاعی. افزایش هزینه‌ها با افزایش تولید مواد غذایی و کالا‌های مصرفی مطابقت ندارد. هم چنین، به دلیل تحریم ها، روسیه بیش از گذشته برای واردات هزینه می‌کند. 

* رسانه‌های غربی از وخامت اوضاع اقتصادی روسیه می‌گویند. آیا این نظر مبالغه آمیز است یا واقعیت دارد؟ وضعیت اقتصاد روسیه تا چه اندازه وخیم است؟ نظر شما در این باره چیست؟ آیا ادامه وضعیت فعلی اقتصادی ممکن است حتی باعث تغییر رژیم سیاسی در روسیه شود؟ 

ایکا کورهونن: بسیاری از مسائل در اقتصاد روسیه در جهت اشتباه پیش می‌روند، اما تحریم‌ها و موارد دیگر با تاخیر طولانی تاثیر خود را نشان می‌دهند. من فکر نمی‌کنم ما به وقوع تغییر سیاسی در روسیه به علل اقتصادی نزدیک باشیم

اولگ بوکلمیشف: در واقع، اقتصاد روسیه بهبود نمی‌یابد، اما روند وخیم شدن وضعیت آن بسیار کُند است و مشکلات نسبتا بلند مدتی را ایجاد می‌کند. تولید کماکان رشد می‌کند اگرچه این افزایش عمدتا توسط اقلام نظامی و همراه آن نشان داده می‌شود. با این وجود، با توجه به بسیاری از مشکلات فعلی نمی‌توان در انتهای تونل نوری را برای اقتصاد روسیه مشاهده کرد. مشهودترین مشکل گریبانگیر اقتصاد روسیه در شرایط فعلی نرخ بالای تورم است. اقتصاد روسیه به سوی بحران پیش می‌رود، اما نه به شکل فوری و وضعیت اجتماعی نیز تاکنون کاملا قابل تحمل بوده است. علاوه بر آن، بخش معینی از جامعه تجاری روسیه از سفارشات گسترده دولتی و محدود بودن رقابت خارجی بهره می‌برند. به طور خلاصه، به سختی می‌توان بروز هرگونه سیاسی به دلیل عوامل اقتصادی آن هم به این زودی را در چشم انداز روسیه پیش بینی کرد.

پیتر روتلند: از زمان آغاز جنگ اوکراین پوشش خبری بسیاری از مطبوعات غربی و بیانیه‌های دولت‌های غربی مبتنی بر اغراق در مورد بیان بحران در اقتصاد روسیه بوده است. بار‌ها به ما گفته شده که اقتصاد روسیه در شرف فروپاشی قرار دارد. با این وجود، چنین طرز فکری بیش‌تر یک آرزو بود چرا که اقتصاد روسیه در عمل انعطاف پذیرتر از آن چیزی است که غربی‌ها امیدوار بودند و انتظار آن را داشتند. هزینه‌های نظامی به اضافه تحریم‌ها بدون تردید در بلند مدت بر چشم انداز رشد اقتصاد روسیه تاثیر خواهند گذشت. با این وجود، من فکر می‌کنم که اکثر تحلیلگران بر سر این موضوع اجماع نظر دارند که روسیه از منابع مالی کافی برای ادامه سطح فعلی هزینه‌های نظامی (۶ درصد تولید خالص داخلی) در جنگ با اوکراین برای دست کم یک سال دیگر برخوردار است.

* بخش خصوصی تا چه اندازه در اقتصاد روسیه نقش دارد؟ شما ساختار اقتصاد روسیه را چگونه تعریف می‌کنید؟ سرمایه داری بازار؟ سرمایه داری مافیایی؟ سرمایه داری رفاقتی؟ سرمایه داری دولتی؟ یا اقتصاد جنگی؟ ویژگی اصلی اقتصاد روسیه چیست؟ 

ایکا کورهونن: هنوز بخش خصوصی بسیار پر جنب و جوشی در روسیه وجود دارد، اما ردپا و نفوذ دولت در اقتصاد به ویژه از زمان شروع جنگ به طور پیوسته در حال افزایش است. شواهد زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند محیط کسب و کار در طول سه سال گذشته به سمت بدتر شدن تغییر کرده است. این سلب مالکیت‌ها از طریق مقررات علیه مالکان شرکت‌های کشور‌های غیردوست، توسط دادگاه‌هایی که دارایی‌هایی را که ادعا می‌شود در خلال خصوصی‌سازی غیرقانونی به دست آمده‌اند، یا از طریق فروش اجباری زمانی که یک شرکت دولتی ادعا‌هایی در مورد دارایی‌های خصوصی مطرح کرده است، انجام می‌شود. در اکثر موارد، الیگارش‌های نزدیک به کرملین ذینفع نهایی این مصادره‌ها هستند.

اولگ بوکلمیشف: بخش خصوصی کماکان ستون فقرات اقتصاد روسیه است و نیروی اصلی پشت سر حیات ادامه دار آن است. علیرغم افزایش نقش دولت به دلیل تلاش‌های نظامی، بخش دولتی آن قدر بزرگ نیست که عملکرد اقتصاد ملی روسیه را به طور کلی تغییر دهد. اقتصاد روسیه اکنون میلیتاریزه (نظامی) شده، اما نه به میزان کافی که بتوان از آن تحت عنوان "اقتصاد نظامی" یاد کرد. به گمانم می‌توان از اقتصاد روسیه در شرایط فعلی تحت عنوان "اقتصاد بقا" یاد کرد اقتصادی که تمام تلاش خود را برای ادامه کار و فعال بودن در بدترین شرایط ممکن انجام می‌دهد.

پیتر روتلند: به نظرم تمام توصیفاتی که شما درباره مدل اقتصادی توصیف کردید برای اقتصاد روسیه قابل اطلاق است! حتی پیش از سال ۲۰۲۲ و پیش از آغاز جنگ اوکراین نیز اقتصاد بازار روسیه با سطح بالایی از مداخله دولتی و سطح بالایی از سرمایه داری رفاقتی در ابعاد ملی و منطقه‌ای مواجه بود. از زمان آغاز جنگ اوکراین، شاهد مداخله دولت روسیه و سطوح بالای هزینه‌های نظامی از سوی آن دولت بوده‌ایم که باعث شد برخی تحلیلگران از اصطلاح "کینزگرایی نظامی" به عنوان مدل فعلی اقتصاد روسیه صحبت کنند. با این وجود، برای اکثر روس‌ها وضعیت به گونه‌ای به نظر می‌رسد که می‌توانند به زندگی عادی خود ادامه دهند گویی که آن کشور در جنگ به سر نمی‌برد. 

 آیا روسیه می‌تواند از طریق نزدیکی به چین، کشور‌های آفریقایی و آسیایی نیاز‌های اقتصادی خود و نیاز به فناوری را تامین کند؟ در بلند مدت دوری اقتصاد روسیه از آمریکا و اروپا تا چه اندازه به آن کشور آسیب وارد خواهد ساخت؟ 

ایکا کورهونن: روسیه اکنون به شدت از زنجیره ارزش جهانی جدا شده است. هیچ گونه سرمایه گذاری جدید چینی جایگزین شرکت‌های غربی که بازار روسیه را ترک کرده‌اند نشده است. این به معنای رشد کُندتر بهره وری در آینده خواهد بود.

اولگ بوکلمیشف: این احتمالاً تهدید اصلی در آینده است. البته روسیه در حال حاضر از مرز‌های فناوری بسیار دورتر از گذشته است و این شکاف با گذشت زمان بیش‌تر نیز خواهد شد. من فکر نمی‌کنم روسیه بتواند از طریق تعمیق ارتباط با جنوب جهانی از جمله با چین فقدان بهره مندی از تخصص و فناوری غرب را جبران کند، اما واقعیت آن است که روسیه از این فقدان به صورت فوری آسیب نمی‌بیند.

پیتر روتلند: بله، روسیه از زمان آغاز جنگ اوکراین به طور خاص در حوزه صادرات نفت تغییر رویکرد عمده‌ای به سمت چین و هند داشته است. با این وجود، از دست دادن اروپا به عنوان مقصدی برای صادرات گاز طبیعی خط لوله ضربه جدی به اقتصاد روسیه است، زیرا ساخت خطوط لوله صادراتی برای انتقال گاز به چین آسان نخواهد بود. هم چنین، روسیه در تغییر مسیر از اروپا به چین برای واردات سرمایه و فناوری مورد نیاز به منظور توسعه صنعت تولید خود با دشواری‌هایی مواجه خواهد شد. چینی‌ها در مقایسه با اروپایی‌ها شرایط معامله را برای روسیه سخت‌تر خواهند ساخت.

* به نظرتان کاهش جمعیت روسیه به دلیل پیری جمعیت و کشته شدن جوانان در جنگ با اوکراین در بلند مدت چه تاثیری بر اقتصاد روسیه خواهد گذاشت؟ 

ایکا کورهونن: جمعیت در سن کار روسیه در فاصله سال‌های ۲۰۱۲-۲۰۱۳ به این سو در حال کاهش بوده و جنگ اوکراین این روند را تسریع کرده است. سهم روسیه در اقتصاد جهانی کماکان رو به کاهش است.

اولگ بوکلمیشف: علیرغم این که این ضرر قطعاً عظیم و غم انگیز است، اما در حال حاضر هم از نظر اندازه (نیروی کار در روسیه حدود ۷۵ میلیون نفر می‌باشد) و هم از نظر کیفیت که عمدتاً از بخش‌های با بهره‌وری پایین است، نسبتاً غیرقابل توجه است، اما وزن این مشکل قطعا به مرور زمان بیشتر خواهد شد.

پیتر روتلند: بله، روسیه برای سالیان متمادی با نیروی کار ساکن مواجه بوده که در گذشته با واردات کارگران مهاجر از اوکراین و آسیای مرکزی در قالب جمعیتی حدودا ۱۰ میلیون نفری حل و فصل شده بود. اکنون دیگر خبری از مهاجرت مهاجران اوکراینی به روسیه نیست و در سالیان اخیر موانعی نیز برای مهاجرت مهاجران از آسیای مرکزی به روسیه ایجاد شده است. بنابراین، مشخص نیست که روسیه در آینده تا چه اندازه برای کارگران مهاجر باز خواهد بود.

* اخیرا ایران و روسیه قرارداد مشارکت راهبردی امضا کردند. هر دو کشور تحت تحریم اقتصادی به سر می‌برند و ارتباط شان با سوئیفت قطع شده است. این همکاری تا چه اندازه موثر خواهد بود؟ کدام یک بیش‌تر به دیگری نیاز دارد؟ آیا استفاده از روبل در معاملات و سیستم بانکی دو طرفه می‌تواند جای دلار و سوئیفت را برای آن دو کشور بگیرد و موثر باشد؟ 

ایکا کورهونن: البته هم روسیه و هم ایران می‌توانند چیز‌های زیادی به یکدیگر ارائه دهند، اما در مجموع هر دو کشور بخش عمده صادراتشان انرژی صادر است، بنابراین، رابطه آن دو کشور به اندازه رابطه روسیه و چین نمی‌تواند از سازگاری برخوردار باشد.

اولگ بوکلمیشف: البته روسیه و ایران می‌توانند همکاری سازنده‌ای داشته باشند، اما به دلیل محدودیت‌های اقتصادی اعمال شده از سوی غرب نمی‌توانند به اندازه کافی به یکدیگر به دلیل عدم دسترسی عادی به بازار‌های جهانی کالا، خدمات و فناوری کمک کنند. تراکنش‌های بانکی دوجانبه با ارز‌های ملی دو کشور نیز می‌توانند قابل اجرا باشند، اما به طور کلی، این تراکنش‌ها در مقایسه با روابط مالی متعارف کم‌تر از حد مطلوب هستند.

پیتر روتلند: از آنجایی که هر دو کشور صادرکننده نفت هستند، به نظر می‌رسد فرصت‌ها برای یکپارچگی اقتصادی عمیق‌تر بین آنان محدود است. روسیه مشکل مشابهی با هند دارد، نفت زیادی به هند می‌فروشد، اما نمی‌خواهد از هند چیزی بخرد و روپیه‌هایی که به دست می‌آورد قابل تبدیل نیست؛ بنابراین یک مشکل است.

* ایران و روسیه هر دو تولید کننده انرژی هستند در نتیجه، رقیب یکدیگر در این حوزه محسوب می‌شوند. برخی می‌گویند رابطه با روسیه تنها مزیتی که برای ایران دارد خرید تسلیحات است. آیا به نظر شما رابطه اقتصادی دو کشور منطقی است و از آن سودی عاید ایران خواهد شد؟ 

اولگ بوکلمیشف: ایران و روسیه به‌عنوان کشور‌های همسایه، می‌توانند مبادلات کارآمد متقابل را توسعه دهند، به شرطی که تجارت و نه منافع سیاسی دست بالا را داشته باشند. حتی مبادلات انرژی نیز با در نظر گرفتن ویژگی‌های سرزمینی و جغرافیایی هر دو کشور ممکن است کارساز باشد. با این وجود، تجارت تسلیحاتی از نظر شرایط، به قدری خاص، در حجم کم و از نظر پویایی ناپایدار است که نمی‌تواند مبنای محکمی برای همکاری اقتصادی در بلند مدت میان دو کشور در نظر گرفته شود.

پیتر روتلند: من فکر می‌کنم چین بازیگر کلیدی، منبع رشد، سرمایه و نوآوری در عرصه فناوری است. بنابراین، جایگزینی برای ادغام با غرب این است که کشور‌های عضو بریکس در اطراف چین به عنوان هسته مرکزی آن بلوک هستند و فقط تجارت دوجانبه محدودی بین آنان وجود دارد. من رابطه ایران و روسیه را نیز در این چارچوب می‌بینم.

* رویکرد احتمالی ترامپ در قبال تحریم‌های آمریکا علیه روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا او این تحریم‌ها را تشدید خواهد کرد یا بر سر بحران اوکراین می‌تواند با پوتین مصالحه کند؟

اولگ بوکلمیشف: من شخصا از شنیدن مواضع جدید ایالات متحده مبنی بر اینکه درگیری در اوکراین باید به سرعت متوقف شود خوشحالم، زیرا به وضوح ادامه وضعیت بن بست فعلی بی معناست. تمام بازیگران باید از هر تلاشی برای حل و فصل این مناقشه حمایت کنند. با این وجود، با در نظر گرفتن ماهیت بی ثبات و معامله گرای دولت فعلی ایالات متحده و خواسته‌های متقابل انحصاری طرفین متخاصم، پیش بینی مسیر حرکت‌های سیاسی بعدی بسیار دشوار است.

پیتر روتلند: واردات ایالات متحده از روسیه در حال حاضر از ۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ به ۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است. در نتیجه، تحریم‌های تازه تحت دولت ترامپ تنها تاثیر محدودی خواهند داشت.

* به نظرتان چین تا چه زمانی حاضر خواهد بود از روسیه حمایت مالی و دیپلماتیک به عمل آورد؟ آیا امکان پیروی چین از تحریم‌های آمریکا علیه روسیه و حتی امکان مصالحه چین با ترامپ بر سر موضوع روسیه و جنگ اوکراین وجود دارد؟ 

اولگ بوکلمیشف: من به قطعی بودن موضع سیاسی فعلی چین باوری ندارم. به وضوح به نفع همه جهان از جمله چین است که جنگ اوکراین متوقف شده و همگان به دنبال راه حلی مسالمت آمیز برای حل و فصل این مناقشه و سایر درگیری‌ها باشند. با این وجود، در اینجا نیز تا حد زیادی وضعیت به مدبرانه بودن اقدام سیاسی دولت ایالات متحده بستگی دارد. این در حالیست که گام‌های اولیه دولت فعلی تصویری بسیار مبهم را ایجاد کرده است.

پیتر روتلند: خیر، من فکر نمی‌کنم مصالحه‌ای میان پکن و واشنگتن بر سر حمایت چین از روسیه امکان پذیر باشد. من فکر می‌کنم چین به حمایت از روسیه به عنوان راهی برای تضعیف نفوذ ایالات متحده یا دست کم منحرف کردن تمرکز ایالات متحده توسط جنگ اوکراین ادامه خواهد داد.

* در پایان، چشم انداز اقتصاد روسیه تا یک دهه آینده با تداوم وضعیت فعلی (وجود تحریم‌های غرب) را چگونه می‌بینید؟ اساسی‌ترین مشکل فعلی اقتصاد روسیه از نظر شما چیست؟ آیا اقتصاد روسیه می‌تواند در برابر فشار‌های خارجی مقاومت کند؟ چرا؟

ایکا کورهونن: روسیه خواهد توانست فشار خارجی را برای مدت زمانی طولانی تحمل کند. روسیه یک اقتصاد بزرگ با منابع داخلی زیاد و مازاد حساب جاری است. با این وجود، برای کشوری با وضعیت فعلی روسیه که خارج از زنجیره ارزش جهانی است و با جمعیتی رو به کاهش و در حال پیر شدن مواجه است رشد اقتصادی در بهترین حالت کم رمق خواهد بود. هم چنین، در چشم انداز فعلی با رونق بیش‌تر وسایل نقلیه برقی ممکن است به لحظه‌ای برسیم که فروش انرژی روسیه به بازار‌های جهانی به شدت کاهش یابد. این وضعیت بغرنجی برای روسیه خواهد بود چرا که حوزه انرژی دو سوم صادرات آن کشور را تشکیل می‌دهد.

اولگ بوکلمیشف: اقتصاد روسیه برای سه سال (و در نسخه سبک‌تر آن بیش از ۱۰ سال) فشار ناشی از تحریم‌های خارجی بی سابقه را تحمل خواهد کرد. تاب آوری آن اقتصاد قابل توجه است. با این وجود، هر چه فشار بیش‌تر ادامه یابد امید کمتری به بازگشت سریع روسیه به جاده اصلی توسعه اجتماعی و اقتصادی که مبتنی بر اعتماد متقابل و همکاری مسالمت آمیز است، باقی خواهد ماند. خطرناک‌ترین تحریم‌ها نه در قوانین و دستورات اجرایی، بلکه در ذهن و قلب مردم در هر دو طرف این درگیری که به وضوح شکل جهانی به خود می‌گیرد، حک شده است. با این وجود، من معتقدم هیچ جایگزینی برای این مسیر وجود ندارد. بازگرداندن وضعیت به شرایط عادی به تلاش بسیار زیادی نیاز دارد و بسیار دشوار خواهد بود. هر چه زودتر این کار را آغاز کنیم، بهتر خواهد بود.

پیتر روتلند: روسیه دارای منابع طبیعی وسیعی است که ستون فقرات اقتصاد کنونی آن کشور را تشکیل می‌دهد و آن منابع را به ثروت تولید شده تبدیل می‌کند. در نتیجه، نظام اقتصادی روسیه هر آن چه که باشد از نظام برنامه ریزی متمرکز گرفته یا سرمایه داری راهزنانه هدایت شده توسط الیگارش‌های روس غیر قابل پاسخگو شدن، یا سرمایه داری دولتی و حتی اقتصاد جنگی، و هر اندازه که ناکارآمد باشد به کار خود ادامه خواهد داد. بنابراین، از این نظر من نسبت به ظرفیت بالقوه اقتصادی روسیه در بلند مدت خوش بین هستم. پیش بینی آینده سیاسی روسیه کاری دشوارتر است. من مطمئن نیستم که مدل پوتین فراتر از شخص او باقی بماند، بنابراین، هرج و مرج سیاسی یک احتمال ممکن است که می‌تواند با بهبود اقتصادی تداخل داشته باشد.


برچسب‌ها: 
اقتصاد جهان
منبع خبر: