بوی تلخ مهر برای دختران سوخته شین‌آباد

کد خبر: 
۱۳۱۶۰

بوی تلخ مهر برای دختران سوخته شین‌آباد

سه شنبه ۰۱ مهر ۱۴۰۴ ۱۲:۰۸

گوی خبرمهر از راه می‌رسد و دانش‌آموزان با شور و اشتیاق و با لباس‌ها و کتاب‌های نو سال تحصیلی جدید را آغاز می‌کنند. اما اول مهر برای دانش آموزان دختر مدرسه شین آباد یادآور خاطرات تلخ است. آنها اکنون دانشجو هستند، اما هر بار با رسیدن مهر خاطرات تلخی را مرور می‌کنند.

۱۵ آذر ۱۳۹۱ بخاری نفتی یک کلاس درس در شین آباد ایرانشهر منجر به بروز آتش سوزی و سوختگی ۲۸ دانش آموز و درگذشت ۲ نفر از آنها شد.

دانش‌آموزان دختر مدرسه شین‌آبادی که از این حادثه زنده ماندند، اما با آسیب‌های عمیق ادامه حیات می‌دهند. با گذشت ۱۳ سال از این حادثه دردناک، به سراغ دختران مدرسه شین آباد رفتیم تا از وضعیت آنها و درمانشان جویا شویم.

با وجود وعده‌ها، به دختران شین‌آبادی رسیدگی نمی‌شود

«جلال مرادی» پدر شیما یکی از دخترانی که در آتش سوزی مدرسه شین آباد دچار سوختگی شد، درباره سرنوشت درمان دخترش گفت: درمان دخترم به دلیل اینکه در حال تحصیل در دانشگاه بود، برای مدتی موقتاً متوقف شده بود. چند روز گذشته برای ادامه درمان و جراحی دخترم در تهران اقدام کردیم. روند درمان به آرامی پیش می‌رود و امیدوارم نتیجه مناسبی به دست آید، اما متاسفانه نتیجه‌ای تاکنون در پی نداشته است.

بی‌تفاوتی نسبت به استخدام دختر‌ها دیگر اعصاب‌خردکن شده است

آنطور که دولت وعده داده بود که به دانش آموزان آسیب‌دیده رسیدگی کند. واقعاً رسیدگی لازم انجام نمی‌شود. این از مشکلاتی است که متاسفانه دولت وعده داده و عملی نکرده است. با وجوده وعده‌هایی مبنی بر استخدام دانش آموزان شین‌آبادی، اما در حال حاضر سه ماهی است که به طور مداوم پیگیر نامه‌ای در این زمینه هستیم و حتی دستور وزیر نیز روی آن است، اما متاسفانه کاری انجام نمی‌شود. روال کار به شدت کند پیش می‌رود و برای من واقعاً اعصاب‌خردکن شده است.

«اسرین معروفی» دانش‌آموز دیگری که در سال ۹۱ در حادثه مدرسه دچار سوختگی شدید شد، به خبرنگار ایلنا درباره شرایطش گفت: «همگی ما اکنون دانشجو هستیم و ۲۲ سال داریم. امکانات کافی برای درمان وجود ندارد. دکتر‌های ما بازنشسته شده‌اند و اکنون در بیمارستان خصوصی کار می‌کنند. دولت اعلام کرده است که هزینه ادامه درمان در بیمارستان‌های خصوصی را پرداخت نمی‌کند که متأسفانه باعث توقف درمان ما شده است.

یکی از این درمان‌ها لیزر پوستی است که در واقع زیبایی محسوب می‌شود. دلیل اینکه به لیزر نیاز داریم، این است که خود من واقعاً گوشه چشمم دچار مشکلاتی شده و می‌خواستم عمل کنم، اما جرأتش را نداشتم، زیرا می‌ترسیدم که بعد عمل برای بینایی‌ام مشکل ایجاد شود.»

هزینه‌های اقامت‌مان در تهران برای درمان را دیگر باید خودمان پرداخت کنیم

اسرین معروفی در ادامه گفت: «از طرفی برای پیگیری درمان در تهران به لحاظ اسکان دچار مشکل هستیم. ما انتظار داشتیم که مانند سال‌های قبل دولت برای ما خوابگاه تأمین کند و هزینه‌های آن را بپردازد. اما اکنون درست است که به خوابگاه می‌رویم، اما هزینه غذا، خوراک و همچنین هزینه‌های تاکسی و رفت و آمد را خودمان باید پرداخت کنیم که با این هزینه‌های سرسام‌آور، واقعاً شرایط دشواری داریم.»

وی با بیان اینکه درمان دانش‌آموزان حادثه دیده شین‌آبادی در بیمارستان حضرت فاطمه انجام می‌شد، افزود: «اما اکنون هیچ‌یک از دکترهایمان در آنجا حضور ندارند و همه بازنشسته شده‌اند و حالا در بیمارستان‌های خصوصی مشغول به کار هستند. دولت نیز اعلام کرده که هزینه‌های بیمارستان‌های خصوصی را پرداخت نمی‌کند.»

اسرین در ادامه گفت: «بیمارستان حضرت فاطمه یک بیمارستان آموزشی است و در گذشته ما برای درمان به پزشکان خود مراجعه می‌کردیم، اما حالا که آنها نیستند، شرایط بسیار متفاوت شده است. هیچ‌یک از دکتر‌های مورد اعتماد ما در این بیمارستان حضور ندارند. حالا همه به بیمارستان‌های خصوصی رفته‌اند، چون بازنشسته شده‌اند. واقعاً وضعیت به گونه‌ای شده که هیچ‌یک از بچه‌ها جرات رفتن زیر تیغ جراحی را ندارند و نمی‌توانند عوارض بیهوشی را تحمل کنند.»

وی خاطرنشان کرد: «نمی توانیم خودمان را به هر دکتر یا ریزیدنتی بسپاریم. بچه‌ها همه دچار مشکلات قلبی و مشکلات کلیوی هستند و عوارض بیهوشی هم بسیار نگران‌کننده است. من خودم مشکلات قلبی دارم. این وضعیت باعث شده که دانش‌آموزان شین‌آبادی به شدت نگران سلامتی خود باشند و قادر به اقدام برای درمان‌های لازم نباشند.

آمنه راک، دختر دیگری که در آتش سوزی مدرسه شین آباد دچار سوختگی شد، در خصوص روند درمان خود به خبرنگار ایلنا گفت: یک سال پیش به تهران برای ادامه درمان و ویزیت به تهران مراجعه کردم و پزشک نظر داد. بعد از معاینه، ایشان تشخیص داد که من به یک دستگاه جدید نیاز دارم. این دستگاه، دستگاهی است که پوست جدید تولید می‌کند برای ناحیه‌ای که دچار سوختگی شده است.

دستگاهی که باید با آن درمان شویم در ایران نیست

من هم قسمت زیادی از مو‌های سرم سوخته است. دکتر گفت که این دستگاه لازم است و باید تهیه شود. اما از طریق بیمارستان که پیگیری کردیم، گفتند که این دستگاه وارد کشور نمی‌شود و این به علت تحریم‌هاست. بسیاری از کار‌هایی که باید برای درمان ما انجام شود، به این دلایل پیش نمی‌رود.»

آمنه در ادامه توضیح داد: «یک سال است که معطل این دستگاه هستم تا صورتم عمل شود و چند عمل زیبایی دیگر انجام شود، اما اینها همچنان به تأخیر افتاده است. چون این دستگاه به خاطر تحریم‌ها وارد نمی‌شود. همچنین مفاصل ما خشک شده است.

اوایل می‌گفتند زمانی که به ۱۸ سالگی رسیدید، ما برای شما کاری می‌کنیم که ظاهرتان درست شود، اما وقتی به ۱۸ سالگی رسیدیم، گفتند دیگر کاری نمی‌توان انجام داد. پزشکان گفتند که برای دست‌هایمان هم کاری نمی‌شود کرد و بیمارستان حضرت فاطمه امکانات لازم را ندارد.»

وی افزود: «اوایل سوختگی در سال ۹۱ که آقای حاجی‌بابایی وزیر آموزش و پرورش بودند، ما به وزارت می‌رفتیم تا ببینیم آیا اجازه می‌دهند در بیمارستان ساسان بستری شویم که یک بیمارستان خصوصی است. بعد از کلی پیگیری، اجازه دادند و یکی دو تا از عمل‌هایمان در آنجا انجام شد و هزینه‌اش را پرداخت کردند، اما بعد‌ها گفتند که هزینه‌ها بسیار زیاد است و دیگر نمی‌توانند قبول کنند و باید به بیمارستان دولتی برویم.

بیمارستان ساسان، بیمارستان خصوصی است و عمل‌هایی که آنجا انجام می‌دهند با عمل‌هایی که بیمارستان فاطمه زهرا انجام می‌دهد، قابل مقایسه نیست. در نهایت، ما به بیمارستان فاطمه زهرا رفتیم. پزشکان آنجا بسیار خوب هستند و اساتید مجربی در آنجا حضور دارند، اما بیمارستان امکانات لازم را ندارد.»

یادآوری تلخ مخالفت بطحایی با درمان دختران سوخته در خارج از کشور به دلیل هزینه‌های هنگفت!

آمنه با یادآوری مخالفت بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش با اعزام دختران شین‌آبادی ادامه درمان به خارج کشور به دلیل هزینه‌های هنگفت گفت: «اگر آن زمان برای درمان به خارج از کشور می‌رفتیم، چون در آن وقع در حال رشد بودیم، نتایج درمان و وضعیت‌مان خیلی بهتر می‌شد. شاید اکنون وضعیت دست‌هایمان اینقدر وخیم نمی‌شد. من به یاد دارم کار‌هایی که فرضاً تا چند سال قبل می‌توانستم انجام دهم، اکنون با درد بیشتری همراه شده است، زیرا به تدریج مفاصل ما خشک‌تر و خشک‌تر می‌شوند و پوست دست‌مان نیز همین‌طور.»

هزینه درمان فقط ۱۰ دختر سوخته در بیمارستان خصوصی یا در خارج از کشور برای دولت زیاد است؟!

به گفته آمنه اگر در آن زمان ما را به یک بیمارستان خوب یا حتی یک مرکز درمانی در خارج از کشور می‌فرستادند، وضعیت ما اکنون به این شکل نمی‌بود. آنها با اعزام ما به خارج از کشور به دلیل اینکه گفتند هزینه‌ها زیاد است، مخالفت کردند. اگر هم امکانش بود، بیمارستان خصوصی درمان‌ها پیگیری می‌شد، اکنون شرایط بهتری داشتیم، اما اجازه ندادند. در واقع، هزینه درمان ما برای دولت اصلاً چیز زیادی نیست، مگر ما چند نفر هستیم؟ ده نفر هستیم!

آمنه در پاسخ به این سوال که در حال حاضر چه خواسته‌ای از دولت پزشکیان دارید، گفت: «یکی از خواسته‌های ما وقتی که کنکور می‌دادیم این بود که به دلیل رفت و آمد‌هایی که به تهران و عمل‌هایی که داشتیم و نمی‌توانستیم به‌طور مرتب در کلاس درس حاضر باشیم. آن زمان این درخواست را مطرح کردیم که به ما سهمیه اختصاص دهند، اما این امکان را برای ما فراهم نکردند.»

خواسته دختران شین‌آبادی از پزشکیان

آمنه در ادامه توضیح داد: «در مورد درمان، خواسته اصلی ما این است که به یک بیمارستان خوب و خصوصی مراجعه کنیم که امکانات لازم را داشته باشد و بتواند وضعیت ما را بهتر کند. ما ادامه درمان در بیمارستان خصوصی را درخواست دادیم و در طی این مدت خیلی پیگیر بودیم، اما هزینه‌اش را نمی‌دهند و قبول نمی‌کنند.

برای بیمارستان دولتی هم به سختی هزینه‌ها پرداخت می‌شود. یادم می‌آید یکی از پزشکان گفت که دولت یک سال است که هزینه بیمارستان را نداده و ما خودمان داریم این هزینه‌ها را پرداخت می‌کنیم. در واقع، هزینه‌ها هم دیر به دیر پرداخت می‌شود.

تنها خواسته اصلی ما درمان است، اما این روند خیلی دیر شده است و ما داریم عمر، جوانی و آینده‌مان را از دست می‌دهیم. اگر زودتر اقدام می‌شد و ما را به بیمارستان خصوصی یا حتی به خارج از کشور می‌فرستادند، وضعیت ما اکنون اینطور نمی‌شد.»

آمنه در پاسخ به این سوال که آغاز مهر ماه و بازگشایی مدارس برای او چه حسی را تداعی می‌کند، گفت: «برای من، یادآوری زمان مدرسه، حس خوبی داشت در عین حال، حس بدی هم داشتیم، چون نگاه‌های بعضی از بچه‌ها ما را آزار می‌داد و بعضی از آنها به خاطر ظاهری که داشتیم و زخم‌هایی که بر بدن‌مان بود، با ما دوست نمی‌شدند. حالا که به این دوران فکر می‌کنم، ناراحت می‌شوم. اوضاع اکنون هم هیچ فرقی نکرده و هنوز هم همین گونه است.»

سهل‌انگاری و بی‌کفایتی مسئولان باعث شد که ما به این شکل درآییم

آمنه در پایان گفت: «همین دانشگاهی که ما می‌رویم، وضعیت خاصی دارد. اولین روزی که به دانشگاه رفتم، خاطره بدی داشتم. یکی مرا دید و به خاطر ظاهرم فریاد زد. باید مسلماً آن روز برای من یک خاطره خوب می‌شد، اما به خاطر این رفتار، برایم خاطره بدی شد. حالا هم همین‌طور است؛ بعضی‌ها واقعاً رفتاری از خود نشان می‌دهند که انگار ما انسان نیستیم.

ما هم به دست خودمان به این وضعیت دچار نشده‌ایم و این اختلالات مادرزادی نیست. به طور کلی، سهل‌انگاری و بی‌کفایتی دولت و مسئولان باعث شده که ما به این شکل درآییم. اگر شهری چندین سال گاز دارد، چرا نباید مدرسه‌اش گازکشی شود؟ چرا هنوز باید از بخاری‌های نفتی استفاده کنیم؟ این نشان‌دهنده کم‌توجهی به نیاز‌های اولیه و ضروری است.»


برچسب‌ها: 
بازگشایی مدارس
منبع خبر: 

گفتگو