آب را گل نکنیم…./ به قلم: کاظم دشمه

کد خبر: 
۱۲۰۹۲

آب را گل نکنیم…./ به قلم: کاظم دشمه

چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۷
آب را گل نکنیم

گوی خبر - به نقل از پایگاه خبری پرتو جنوب، در این تابستان بسیار داغ جنوب که جوجه کبک ها، تیهو‌ها و سایر پرندگان و حیوانات کوه‌های گرمسیری از شدت تشنگی له له میزنند، یک قطره آب گوارا در کوهستان حکم کیمیا را دارد. خصوصا در وسط ظهر تابستان که از آسمان آتش می‌بارد، یک قطره آب مساوی است با زندگی و حیات دوباره برای جانداران کوهستان.

حالا در این روزگار بی برگی که کسی به کسی رحم نمی‌کند، و در این تابستان داغ که خیلی از انسان‌ها بی رحمانه شیر آب را باز می‌کنند و اصلا کَکشان هم نمی‌گزد که در پایین دست روستایشان کودکان، مادران و پیرمردان به شدت به آب نیاز دارند، اگر جوانان و مردان غیرتمندی هستند که به فکر پروانه ها، پرندگان و جانوران تشنه کوهستان هستند، برای آنها آب می‌برد و آبشخور می‌سازند، باید بسیار فراتر از یک انسان معمولی باشند، باید بسیار دلسوز، مهربان و فداکار باشند. باید در مروت و جوانمردی کم نظیر یا بی همتا باشند. باید عاشق و لبریز از احساس باشند و نماد تمام عیار انسانیت!

بدینوسیله این شعر زیبای سهراب سپهری را تقدیم می‌کنم به مهندس امید اعظم، استاد کیان اعظم و همه عزیزانی که در در این تابستان داغ به فکر پرندگان و حیوانات تشنه کوهستان هستند و بدون هیچ چشمداشتی همکاری می‌کنند و برای آنها آب می‌برند یا آبشخور می‌سازند.

آب را گل نکنیم….

در فرودست انگار کفتری می‌خورد آب

یا که در بیشۀ دور سیره‌ای پر می‌شوید

یا که در آبادی .. کوزه‌ای پر می‌گردد

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان..

می‌رود پای سپیداری

تا فرو شوید اندوه دلی

دست درویشی شاید

نان خشکیده فرو برده در آب

………….

آب را گل نکنیم

روی زیبا دو برابر شده باشد

چه گوارا این آب!

چه زلال این رود!

مردم بالا دست چه صفایی دارند!

چشمه هاشان جوشان

گاوهاشان شیر افشان باد!

من ندیدم دهشان

بی گمان پای چپر هاشان جا پای خداست

ماهتاب آنجا می‌کند روشن پهنای کلام

بی گمان در ده بالا دست چینه‌ها کوتاه است

غنچه‌ای می‌شکفد

اهل ده باخبرند چه دهی باید باشد

کوچه باغش پر موسیقی باد!

مردمان سر رود

آب را می‌فهمند

گل نکردندش

ما نیز

آب را گل نکنیم


برچسب‌ها: 
یادداشت روز