منتشر شده در گوی خبر (https://goyekhabar.ir)

خانه > اعترافات سارقان خشن زورگیری سعادت آباد!

کد خبر: 
12570

اعترافات سارقان خشن زورگیری سعادت آباد!

يكشنبه 12 مرداد 1404 14:51

گوی خبر [1]- صبح دیروز ۳ سارق خشن که فیلم زورگیری آنها در روز‌های گذشته در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد بود، برای بازسازی صحنه جرم به محل سرقت منتقل شدند. آنها متهم هستند که هنگام زورگیر از این دختر، باعث جراحت شدید او شده بودند. محل بازسازی صحنه سرقت، بلوار فرهنگ سعادت آباد، مقابل بیمارستان پارسیان است.

دختر جوانی که قربانی آنها شده نیز در محل بازسازی حضور دارد. او با نشان دادن سارق اصلی به خبرنگاران می‌گوید: ششم تیر ماه بود و من برای ملاقات دوستم به بیمارستان رفته بودم. ساعت ۱۷ بود که از بیمارستان خارج شدم و مادرم به من زنگ زد. همان موقع سارقی به من حمله‌ور شد و گوشی آیفون مرا قاپید. او چنان به من ضربه زد که تعادلم را از دست دادم و زمین خوردم. بر اثر این اتفاق، بینی‌ام شکست و همه بدنم کبود شد و دیگر جرات نمی‌کنم تنها از خانه بیرون بیایم و هر شب کابوس می‌بینم.

پس از صحبت‌های دختر جوان، سارق خشن و همدستانش صحنه سرقت را بازسای و همزمان ابراز ندامت و پشیمانی می‌کنند.

انگیزه: شهرت

سارقان خشن که همگی آنها ۲۰ ساله هستند می‌گویند که می‌خواستند بین خلافکار‌های معروف شوند. گفت‌و‌گو با سرکرده باند را می‌خوانید.

چرا بچه‌های کم سن و سالی مانند شما، باید سرقت کند؟

اولش به خاطر بی پولی و دلیل دوم که مهم‌تر بود، می‌خواستیم بین خلافکار‌ها معروف شویم.

اهل کجایی؟

یکی از شهرستان‌ها. مدتی قبل برای کار به تهران آمدم. کارگر ساختمان بودم، اما همیشه هشتم گروی نهم بود. همدستانم هم مثل من بودند. در نهایت با هم تصمیم گرفتیم که سرقت کنیم.

حالا چرا می‌خواستید بین خلافکار‌ها معروف شوید؟

من شخصیت بعضی از خلافکار‌های بزرگ تهران را دوست داشتم. مجید را یادتان است؟ همانی که به رابین‌هود معروف شده بود. از پولدار‌ها سرقت و به بدبخت بیچاره‌ها کمک می‌کرد. من دوست داشتم به سلطان معروف شوم. وقتی بیکار می‌شدم، زندگی خلافکاران مشهور را در اینترنت، جست‌و‌جو می‌کردم و سرنوشت‌شان برایم جالب بود.

اما عاقبت مجید مجازات اعدام بود؟

در عوض تا همیشه نامش در اینترنت ثبت شده و همه خلافکار‌ها او را می‌شناسند.

برگردیم به پرونده‌ات، درباره زورگیری از دختر جوان بگو.

آن روز از صبح به دنبال یک سوژه می‌گشتیم، اما کسی پیدا نشد تا اینکه عصر چشممان افتاد به دخترجوان؛ مقابل بیمارستان بود. دو همدستم به من اشاره کردند که بروم برای سرقت. من دونده حرفه‌ای و ماهری هستم و کسی به گرد پایم نمی‌رسد. من سرقت می‌کردم و دوستانم هم مثل بادیگار مراقب بودند که کسی مرا تعقیب نکند. آن روز هم با همین شگرد گوشی دختر جوان را به زور از دستش گرفتم و هر ۳ فرار کردیم.

موتور داشتید؟

نه پیاده بودیم.

نترسیدی بلایی بر سر دختر جوان بیاید؟

خدا رحم کرد که سرش به جایی نخورد.

چند وقت بود که سرقت می‌کردید؟

تازه شروع کرده بودیم، شاید یک ماه.

گوشی را چند فروختید؟

۸ میلیون تومان.

ارزشش را داشت؟

نه. اصلا. اشتباه کردیم.


لینک کوتاه
برچسب‌ها: 
زورگیری [2], زورگیری خشن [3]
منبع خبر: 
همشهری آنلاین [4]

پیوندها
[1] https://goyekhabar.ir [2] https://goyekhabar.ir/%D8%A8%D8%B1%DA%86%D8%B3%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/%D8%B2%D9%88%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C [3] https://goyekhabar.ir/%D8%A8%D8%B1%DA%86%D8%B3%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/%D8%B2%D9%88%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%B4%D9%86 [4] https://goyekhabar.ir/%D9%85%D9%86%D8%A8%D8%B9-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/%D9%87%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86