گوی خبر [1]- روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «رازهای مذاکره رو به جلو» به بررسی دلایل پیش رفتن مراحل مذاکره ایران و آمریکا تا دور سوم پرداخته است.
این روزنامه آورده است: در صحنه دیپلماسی ایران و آمریکا مذاکراتی در جریان است که شاید نقطه پایانی بر چالش هستهای بگذارد.
دومین دور گفتوگوهای غیرمستقیم تهران و واشنگتن در رم، به مرحله کارشناسی رسیده؛ مرحلهای که زیر سایه تفاهم دو طرف بر سر برخی اصول و اهداف کلیدی آغاز شده است.
بر اساس برنامهریزیها، نشست کارشناسی روز چهارشنبه برگزار میشود و شنبه نیز مذاکره کنندگان ارشد سیاسی گردهم میآیند.
سید عباس عراقچی وزیر خارجه، این نشست را فرصتی مهم برای ارزیابی امکان دستیابی به تفاهم دانسته است.
شاید مهمترین موضعگیری درباره مذاکرات رم صدور بیانیهای از سوی وزارت خارجه عمان به عنوان میانجی این مذاکرات باشد که هدف از مذاکرات را رسیدن به توافقی منصفانه، دائمی و الزامآور خوانده است؛ این بیانیه به احتمال توافقی اشاره میکند که ایران را از نقطه گریز دور میکند. در عوض تحریمهای ایران را به طور کامل لغو میکند. چنین موضعگیری صریحی از سوی عمان، نشان دهنده فضای مثبت مذاکرات و نگاه امیدوارانه میانجیگر به نتیجهبخشی این تلاشهاست.
از کلیات به جزئیات
در جهان پیچیده دیپلماسی گفتوگوهای سیاسی نیز همچون بسیاری از مسائل دیگر پیرو یک قاعده نانوشتهاند؛ قاعدهای که میگوید تا زمانی که کلیات به تصویب نرسیده جزئیات معنایی ندارند حالا در روند جاری مذاکرات ایران و امریکا به نظر میرسد همین دستور کلی درحال اجراست.
گفتوگوها پس از توافق اولیه بر سر برخی اصول وارد فاز کارشناسی شدهاند که گرچه گامی رو به جلو محسوب میشود، اما همزمان مخاطرات ورود به میدان جزئیات را نیز آشکار میکند.
از همین منظر میتوان انتظار داشت که اصل غنیسازی ایران به عنوان یکی از خطوط قرمز اصلی آن مورد پذیرش قرار گیرد و تا اینجا دو طرف تقریباً توانستهاند ضمن حفظ خطوط قرمز خود از خطوط قرمز طرف مقابل عبور نکنند.
اما به قضاوت تجربه، جزئیات هم میتوانند پلی به سوی تفاهم باشند و هم گرهای برای پایان زودهنگام گفتوگوها.
چرا آمریکا تا این نقطه جلو آمد؟
پیش از آنکه مذاکرات در مسقط و رم جان تازهای بگیرد، یک فرض تلویحی در فضای دیپلماتیک وجود داشت؛ فرضی که آرام، اما مؤثر در محافل تحلیلگران زمزمه میشد؛ شاید دونالد ترامپ از موضع اولیه خود مبنی بر برچیدن برنامههای هستهای ایران عقبنشینی کند؛ موضعی سختگیرانه که در ماههای گذشته با صدای بلند از زبان چهرههای تندروی کابینهاش همچون مایکل والتز مشاور امنیت ملی ترامپ تکرار میشد. اما اختلافات پشت درهای بسته کاخ سفید نماند.
آیا ایران میتواند توانایی تولید سوخت هستهای را حفظ کند یا نه، شکافهای عمیقی را میان مشاوران دولت پدیدار کرد که در روزهای اخیر به سطح عمومی نیز کشیده شد.
اما در بحبوحه تحولات دیپلماتیک رم نکتهای بارزتر از همیشه خودنمایی کرد؛ فاصلهای معنادار میان آنچه محافل تندرو آمریکایی میگویند و آنچه پشت میز دنبال میشود. همین تفاوت است که باعث شده دیپلماتها روند گفتوگوها را رو به جلو توصیف کنند.
حالا پرسش کلیدی اینجاست آمریکا چرا تا این نقطه جلو آمده است؟ یا از طرح مطالبات حداکثری و غیر سازنده عقب نشسته است؟
به اعتقاد علیرضا کوهکن، استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل سیاست خارجی، پذیرش یک واقعیت تاریخی از سوی آمریکا به نام ایران به عنوان قدرتی تثبیت شده و عامل توازن در منطقه در کنار اراده تهران برای رفع نگرانیهای اعلامی آمریکا، اکنون پایههای روندی را شکل داده است که میتواند تا مرز حل چالش هستهای پیش برود؛ روندی که اگر با دقت و دوراندیشی مدیریت شود، گره از پروندهای سنگین خواهد گشود.
در این میان یک واقعیت دیگر هم خود را به رخ میکشد؛ وضعیت معادله کنونی در خاورمیانه. به همین دلیل در صورت حل بحران هستهای ایران و برخی تحولات مکمل در عرصه منطقهای اگر راهبردها دچار چرخش ناگهانی نشوند، نقشه نفوذها، نقشها و مرزهای ژئوپلیتیک به وضعیت باثباتی خواهد رسید.
کوهکن در پی این تحلیل میافزاید: «آمریکا به دلایل مختلفی به دنبال کاهش تنش با ایران است؛ نخست تمرکز راهبردی بر مقابله با چین، دوم کاهش اصطکاک در خاورمیانه برای آزادسازی ظرفیتهای نظامی و امنیتی و سوم نمایش دیپلماسی فعال برای نشان دادن نتیجه بخشی رویکرد سیاست خارجیاش در ۱۰۰ روز نخست.»
توافق محدود در راه است؟
«ایران و آمریکا پس از ماهها کش و قوس به نقطهای رسیدهاند که دستیابی به یک توافق محدود نه تنها ممکن بلکه محتمل به نظر میرسد. هرچند هنوز بدبینیهایی در فضا جریان دارد، اما سیگنالهایی از هر دو طرف، امید به توافق را تقویت کرده است؛ توافقی که اگرچه جامع نخواهد بود، اما میتواند آغازی برای راهی طولانیتر باشد که برخی آن را در آمریکا مقدمهای برای رسیدن به توافقی پایدار و فراگیر میدانند.»
رحمن قهرمانپور کارشناس مسائل سیاست خارجی ضمن طرح سطور پیش گفته، در پیشبینی امیدوارانه خود از روند مذاکرات، به نکات کلیدی اشاره میکند که میتواند چرایی شکلگیری این فضای نسبتاً سازنده را روشنتر کند.
او میگوید: «فضای عدم قطعیتی که در حال حاضر بر مذاکرات سایه انداخته، در حالی است که دونالد ترامپ برخلاف آنچه در رسانهها و مواضع تند خود به نمایش میگذارد، به توافقی متوسط با ایران نیز رضایت دارد.» به گفته قهرمانپور، این توافق متوسط میتواند برنامه هستهای ایران را در یک سطح قابل کنترل محدود سازد. اما چرا ترامپ ممکن است به چنین توافقی رضایت دهد؟ پاسخ از نظر این تحلیلگر روشن است: «زیرا توافق برای ترامپ ماحصل سیاسی دارد.»
او در توضیح بیشتر میافزاید: «دموکراتها به ویژه پس از شکستهای پی در پی در وضعیت دشواری به سر میبرند و ترامپ پس از عبور از مسیر پرمخاطرهای که او را دوباره به کاخ سفید رساند، اکنون در یک موقعیت طلایی یا به تعبیری دیگر ماه عسل سیاسی قرار دارد؛ زیرا نه مقاومت جدیای از سوی بوروکراسی آمریکا در برابرش وجود دارد نه دموکراتها فعلاً یارای مقابله با او را دارند. همین وضعیت باعث شده است تا ترامپ سعی کند یک توافق متوسط با ایران را به عنوان دستاوردی بزرگ در کارنامه خود بفروشد.»
قهرمانپور در ادامه تحلیلش به نکتهای دیگر نیز تأکید میکند: «چهارچوب برخورد ترامپ با ایران همچنان بر اساس دیپلماسی اجبار است بنابراین حتی اگر در ظاهر مذاکرات پیش برود و توافقی شکل گیرد، فشار و تهدید نیز همچنان بخشی از استراتژی واشنگتن باقی خواهد ماند.»
پیوندها
[1] https://goyekhabar.ir
[2] https://goyekhabar.ir/%D8%A8%D8%B1%DA%86%D8%B3%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7
[3] https://goyekhabar.ir/%D9%85%D9%86%D8%A8%D8%B9-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86